رها کردن نیاز به کنترل
یکی از چیزهایی را که در زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکنم، این است که میخواهم اوضاع را کنترل کنم – مانند کنترل کردن سفری که رفته ام، پروژهای که روی آن کار میکنم یا رفتار دیگران.
اغلب، این روش چندان مفیدی نیست.
برای شروع، من فکر نمیکنم که ما واقعاً بتوانیم اوضاع را کنترل کنیم. شاید با خودمان گمان کنیم که این کاررا انجام میدهیم، اما به این فکر کن که؛ چند وقت یک بار همه چیز آنطور که برنامه ریزی کردی اوضاع پیش میرود؟ من می دانم با اینکه من نیت خوبی برای رسیدن به اهدافی خاص داشته ام، با این حال، زندگی من مجموعه ای از نتایج غیرمنتظره بوده است. حتی اهدافی که به آنها میرسم نیز با آنچه برنامهریزی کرده بودم، بسیار تفاوت دارند.
علاوه بر این، دریافتهام که وقتی میخواهم نتیجه کارها را کنترل کنم، به تبع آن مضطربتر و پرتنشتر میشوم. رضایت من از روش انجام کارها توسط دیگران کمتر میشود، رضایتم از خودم کمتر میشود، در لحظه آرامش کمتری دارم، روابط من آسیب می بیند و من کمتر احساس خوشحالی میکنم. و اینها خوب نیست.
اما جواب چیست؟ خوب، نتیجه ای که من فهمیدم این است که نمی توانم جلوی خودم را برای کنترل کردن هر چیزی بگیرم. من میل به کنترل نتایج به دست آمده دارم و نمیتوانم جلوی این میل را بگیرم. من نمی توانم این را کنترل کنم.
بنابراین من فقط باید به متوجه همین میل به کنترل کردن چیزها بشوم و اجازه بدهم این میل اتفاق بیفتد. فقط همانجا بنشینم و میل و رغبت درونی را ببینم، احساسش کنم، همراهش باشم.
من نیاز ندارم کاری انجام بدهم و فقط میتوانم بنشینم.
من متوجه شدم گفتن این کار آسان تر از انجام دادنش. اما سعی میکنم آن را تمرین کنم:
با کاری نکردن، میتوانم ببینم این میل درونی به جای اینکه چیزی باشد که باید دنبالش کنم، فقط یک اصراردیگر است، یک پیشنهاد از طرف کودک درون من است، نه یک فرمان.
بعد، به لحظه رو میکنم و زیبایی آنچه در مقابلم است را میبینم. موقعیتی که همیشه در حال تغییر هست و در این موقعیت شادی وجود دارد، حتی اگر کنترل نشده باشد.
من برای لذت بردن از چیز ها نیازی به کنترل آن ها ندارم. من فقط می توانم بگذارم همه چیز اتفاق بیفتد.
کتاب انگیزه خود را پیدا کنید
زندگی تنها یک بار رخ میده و اگر بهترین تلاشمون رو ارائه بدیم میتونیم زندگی زیبایی رو تجربه کنیم.
پس برای اینکه زندگی زیبایی داشته باشیم و بتونیم در مسیر ارزشمندی حرکت کنیم نیاز داریم علاقه و آرزوی پنهانمون رو بشناسیم.
در کتاب انگیزه خود را پیدا کنید، بیست و پنج سوال بهت معرفی میشه، جواب دادن به این سوال ها حسابی ذهنت رو درگیر میکنه و کمک میکنه درونت رو بهتر بشناسی. کمک میکنه افکارت رو روی کاغذ بیاری. بعد به نوشته ای خودت نگاه کنی و با توجه به خواسته های درونیت درمورد زندگی تصمیم بگیری. درواقع میخوایم با بررسی کردن افکار، باور ها و ارزش هایی که داری یه مسیر مناسب مخصوص به خودت رو پیدا کنیم. چون با جواب دادن به سوالات کتاب انگیزه خود را پیدا کنید، سفری جذاب به عمق وجودت خواهی داشت. کشف میکنی که چطور باور های محدود کننده سال ها جلوی حرکتت رو گرفتن، و آموزش میبینی که چطور قدم به قدم پیش بری تا یک زندگی رویایی ب%
با این وجود، من همچنان اقدام می کنم. من همچنان کار می کنم (مانند همین لحظه)، همچنان با مردم کنار می آیم، همچنان وقتی در سفر هستم قدم می زنم، همچنان دنبال اطلاعات در مورد مکانی که در آن هستم میگردم، چرا که من کنجکاو هستم.
اما عمل کردن لزوماً برای کنترل نتیجه نیست. من می توانم نیت داشته باشم که کاری خوب، مهربانانه و مفید انجام دهم بدون اینکه بدانم آیا اوضاع بر میل من پیش میرود یا نه.من نیت میکنم ، عمل می کنم، اما نمی دانم اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.
و این اشکالی ندارد. ندانستن خیلی هم خوب است.
من عمل میکنم و اعتماد دارم که همه چیز خوب پیش میرود، حتی اگر ندانم ممکن است چه نتیجهای داشته باشد.
اعتماد دارم.
این انتخاب من است: می توانم تصمیم بگیرم که نتیجه را کنترل کنم، یا می توانم به لحظه اعتماد کنم.
من اعتماد را انتخاب می کنم.
منبع: zenhabits.net مترجم: صالح انصاری