اگر میخوای اولین کسی باشی که از دوره های خفن و پیشنهاد های ویژه ما باخبر میشه، اطلاعاتت رو همینجا وارد کن. قول میدیم اسپم نکنیم، فقط خبر های خوب :)

در شروع کسب و کار این 6 حوزه مدیریت رو بشناس

در شروع کسب و کار این 6 حوزه مدیریت رو بشناس

هنگام راه اندازی یک کسب و کار، باید یک بیزینس مدل داشته باشید. این مدل، همانطور که بسیاری معتقدند، صرفاً موضوعی نیست که برای وام دهندگان و سایر سرمایه گذاران تهیه شده باشد. بلکه راهنمای نحوه شکل گیری و مدیریت کسب و کار شما است. یک بزینس مدل، فردی را که یک کسب و کار را شروع می کند مجبور می کند تا تمام جنبه های سازماندهی و اداره آن را بررسی و درک کند. بنابراین یک ابزار مدیریتی مهم است.

بسیاری از فعالان تجاری جدید که در فضای سرخوشانه ایجاد کسب و کار خود گرفتار شده اند، از چنین برنامه ریزی اولیه ضروری اجتناب می کنند زیرا به اندازه ابداع یک محصول یا فروش خدمات هیجان انگیز نیست. با این حال، از آنجایی که حدود 80 درصد از کسب و کارها در طی پنج سال شکست می خورند، عمدتاً به این دلیل است که به خوبی برنامه ریزی و مدیریت نشده اند. پس برنامه ریزی قبلی شانس موفقیت را تا حد زیادی افزایش می دهد.

بیشتر بخوانید: مهمترین مهارت یک کارآفرین

به طور کلی، شش حوزه عملکردی مدیریت کسب و کار شامل استراتژی، بازاریابی، مالی، منابع انسانی، فناوری و تجهیزات و عملیات است. بنابراین، همه برنامه ریزان کسب و کار باید بر روی تحقیق و درک کامل این زمینه ها در ارتباط با کسب و کار فردی تمرکز کنند.

اگرچه قالب سنتی برنامه ریزی کسب و کار به شدت از این رویکرد پیروی نمی کند، اما به راحتی می توان آن را برای اهداف تحقیقاتی تطبیق داد. سایت ما دارای یک الگوی بیزینس مدل است که می تواند به عنوان یک راهنما عمل کند.

تحقیق و طراحی یک کسب و کار مستلزم تجزیه و تحلیل کامل کسب و کار در این زمینه ها است.

1. استراتژی

این حوزه مهم، به یک معنا، “مغز” عملیات کسب و کار شما است. همه فعالان تجاری بالقوه باید چشم انداز و بیانیه ماموریت ایجاد کنند تا بدانند چه کاری می خواهند انجام دهند؟ چرا می خواهند این کار را انجام دهند؟ و چگونه آن را انجام خواهند داد؟

همچنین، استراتژیست ها باید چشم انداز رقابتی و بازارها را تجزیه و تحلیل کنند. و تعیین کنند که فرصت کسب و کار کجاست و چگونه به آن فرصت دسترسی خواهند داشت.

هنگام شکل‌دهی استراتژی، دقیقاً مشخص کنید که در چه بازاری فعالیت خواهید کرد و سپس یک تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها) را روی رقبای اصلی خود و خودتان انجام دهید. این تصویر خوبی از جایی که شما در چشم انداز رقابتی جا می گیرید ارائه می دهد. این همچنین به شما کمک می کند تا استراتژی دسترسی به بازار خود را تعیین کنید، که شامل موقعیت یابی، تمایز از رقبا و برندسازی است.

2. بازاریابی

از آنجایی که بازاریابی و فروش باعث ایجاد درآمد می شود، برنامه ریزان همچنین باید مشتریان بالقوه خود را کاملاً درک کنند و تعیین کنند که چگونه به آنها دسترسی خواهند داشت. اکثر فعالان تجاری جدید به اشتباه از یک رویکرد “درون به بیرون” برای بازاریابی استفاده می کنند. به این صورت که ابتدا محصول یا خدمات خود را برنامه ریزی می کنند و سپس به دنبال راهی برای فروش آن به گروهی مبهم تعریف شده که “آنجا” هستند، می گردند.

با این حال، این رویکرد “بساز و آنها خواهند آمد” معمولاً منجر به تلاش های بیهوده، رقابت شدید از سوی دیگرانی که همان ایده را دارند و اغلب شکست می خورد. قبل از طراحی یک محصول یا خدمات، فعالان تجاری باید بازار را مطالعه کرده و نیازهای مشتریان را ارزیابی کنند. مناطق محروم را پیدا کنید. سپس بازاریابی محصول یا خدمات و گاهی خود محصول یا خدمات را بسازید تا به این نیازها پاسخ دهد.

3. امور مالی

اکثر بیزینس مدل ها به دلیل نیاز به وام یا سرمایه گذاری و همچنین برای اهداف پیش بینی و بودجه روی این حوزه متمرکز می شوند. از آنجایی که پول خونی است که یک تجارت را زنده نگه می دارد، یک فعال تجاری باید همیشه بداند که از نظر مالی چقدر سالم است. این امر مستلزم یک پیش‌بینی واقع بینانه از جریان نقدی است، حتی اگر پیش‌بینی آینده دشوار باشد. برای انجام این کار، یک برنامه ریز باید بودجه برای هزینه ها تشکیل دهد. و سپس تصویری از درآمد های بالقوه را بسازد. بسیاری از این اطلاعات را می توان با مطالعه مشاغل مشابه و تطبیق اطلاعات آنها با کسب و کار جدید پیدا کرد.

4. منابع انسانی

اشتباه رایجی که برنامه ریزان مرتکب می شوند این است که به جنبه مالی استخدام کارمندان بسنده می کنند. یکی از نگرانی‌های یکسان باید توانایی استخدام باشد و اینکه آیا افرادی که استخدام می‌شوند با نقش‌هایی که برای آن انتخاب شده‌اند مناسب هستند یا خیر. به عنوان مثال، برخی از صنایع با کمبود شدید نیروی کار مواجه هستند. بنابراین برنامه ریز باید بفهمد چه چیزی نیروی کار را جذب می کند؟ و آنچه را که می خواهند به آنها ارائه دهد. امروزه، مدیران باید با کارکنان مانند مشتریان رفتار کنند، با درک یکسان از انگیزه رفتار آنها.

5. فناوری و تجهیزات

این نه تنها شامل تجهیزات مورد نیاز برای راه اندازی کسب و کار، بلکه نگرانی هایی مانند فناوری ارتباطات برای اهداف بازاریابی و فروش، یا الزامات حمل و نقل می شود. نیازهای خود را درک کنید و آنها را با تقاضاهای بودجه متعادل کنید. همچنین، ممکن است برنامه ریز هنگام مدیریت فناوری و تجهیزات، خلاق باشد. به عنوان مثال، برخی از تجهیزات ممکن است گران باشند و بیشتر اوقات بیکار بنشینند. پس میتوانید قرارداد فرعی برای اجاره آن تجهیزات طبق قرارداد های فرعی در نظر بگیرید.

6. عملیات

در اکثر مشاغل، این نه تنها شامل تجهیزات، بلکه فرآیندها نیز می شود. اساساً، عملیات تجاری آنهایی هستند که محصولات یا خدمات را ایجاد و به مشتریان ارائه می کنند. بیشتر موقعیت‌های راه‌اندازی، صاحب کسب‌وکار نقش‌های بسیاری از جمله عملیات را ایفا می‌کند. در واقع، آشنایی با عملیات اغلب دلیل راه اندازی کسب و کار است.

در اکثر مشاغل جدید، مالک نیز شخصی است که عملیات را انجام می دهد. اما این یک خطر وجود دارد: اپراتور باید همیشه به یاد داشته باشد که او یک تجارت را مدیریت می کند، نه در یک شغل. بنابراین مدیریت تمام جنبه های کسب و کار باید وزن یکسانی با عملکرد واقعی خدمات یا تولید محصول داشته باشد. می توان استدلال کرد که این نیز یک دلیل بسیار رایج برای شکست کسب و کار است. اپراتور راحت تر “انجام می دهد” و بنابراین سایر جنبه های مهم مدیریت را نادیده می گیرد.

منبع: bdc.ca
مترجم: صالح انصاری

اگر میخوای اولین کسی باشی که از دوره های خفن و پیشنهاد های ویژه ما باخبر میشه، اطلاعاتت رو همینجا وارد کن. قول میدیم اسپم نکنیم، فقط خبر های خوب :)

نوشته های دیگر